حکم حدادحِداد ، از احکام خاص زنان به معنای خودداری از کاربرد هرگونه زینت در مدت عِدّه وفات همسر میباشد. فهرست مندرجات۲ - معنای واژه احداد ۳ - وجوب حداد در فقه فریقین ۴ - ادله وجوب حداد ۵ - حکمت حکم حداد ۶ - مراد از زینت در حکم حداد ۷ - مصادیق حکم حداد ۸ - انتهای زمان حداد ۹ - شرائط وجوب حداد برای زن ۹.۱ - شرائط زن ۹.۲ - حداد زنان ذمی ۱۰ - حداد در عقد موقت ۱۱ - حکم حداد در عده طلاق ۱۱.۱ - استحباب حداد ۱۱.۲ - در طلاق بائن ۱۱.۳ - فوت شوهر در عده طلاق ۱۲ - حکم حداد در زوج مفقودالاثر ۱۳ - حکم تکلیفی مستقل بودن حداد ۱۴ - حداد در از دست دادن نزدیکان ۱۵ - دیدگاه فقهی امام خمینی ۱۶ - فهرست منابع ۱۷ - پانویس ۱۸ - منبع ۱ - معنای حداد در لغت و اصطلاححداد در لغت به معنای منع کردن [۱]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، ذیل «حد»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
[۲]
محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «حد»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
و در فقه ، خودداری زن شوهرمرده از کاربرد زینت و بوی خوش و مانند اینها در مدت عدّه وفات است. [۳]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۲۷۶، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۴]
محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیة، ج۱۸، ص۱۸۱، المجموع: شرح المهذّب، در یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۲ - معنای واژه احدادواژه اِحداد نیز به همین معنا بوده [۶]
احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ذیل «حَدَّت»، (بیروت) : دارالفکر، (بیتا).
[۷]
محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «حد»، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
و در منابع فقهی اهل سنّت کاربرد زیادی دارد.هر چند در برخی منابع، از معدودی از تابعین ، یعنی شَعبی (متوفی ۱۰۳) و حسن بصری (متوفی ۱۱۰)، واجب نبودن حداد نقل شده است. [۸]
ابن قدامه، المغنی، ج۹، ص۱۶۶، بیروت: عالم الکتب، (بیتا).
[۹]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۴۰۰، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
[۱۰]
ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۶، ص۳۹۶، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۱۱]
محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۳، ص۱۸۱، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۱۲]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۴۰۱ـ۴۰۲، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
۳ - وجوب حداد در فقه فریقینفقهای امامی و اهل سنّت بر وجوب حداد اتفاق نظر دارند. [۱۳]
ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۳، ص۲۰۸، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۱۴]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۲۷۶، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۱۵]
محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیة، ج۱۸، ص۱۸۵، المجموع: شرح المهذّب، در یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۴ - ادله وجوب حدادبرای اثبات وجوب حداد علاوه بر اجماع فقها ، به احادیثی استناد شده که در آنها زن از کاربرد هرگونه زینت تا پایان مدت عدّه وفات شوهر نهی شده است. [۱۶]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۶، ص۱۸۵ـ۱۸۶، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۱۷]
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۷، ص۴۳۷ـ۴۴۱، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۵ - حکمت حکم حدادبرخی فقها در تبیین فلسفه حکم حِداد گفتهاند که رعایت کردن این حکم، از سویی نوعی اظهار تأسف بر مرگ شوهر و از دست دادنِ پیوند ازدواج و مصاحبت با همسر بوده و بیانگر وجود وفاداری و رابطه احترامآمیز میان زوجین است و از سوی دیگر، حافظ عفت عمومی جامعه و حریم زن در برابر مردان بیگانه است. [۲۰]
محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۵، ص۲۶۳، ج ۵، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران (بیتا).
[۲۱]
ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۳، ص۲۰۹، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۲۲]
حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، ج۱، ص۳۸۲، قم ۱۴۱۴.
[۲۳]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۴۰۱، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
۶ - مراد از زینت در حکم حدادفقها مراد از کاربرد زینت را در حکم حِداد، مواردی مانند پوشیدن لباسهای رنگارنگ و استفاده کردن از طلا و جواهر و آرایههای بدن، مانند خضاب و سرمه و عطر ، دانستهاند. [۲۴]
محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۲، ص۶۳، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بیتا).
[۲۵]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۲۰۶ـ ۷۲۰۷، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۲۶]
محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج۵، ص۲۶۳ـ ۲۶۵، ج ۵، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران (بیتا).
[۲۷]
محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیة، ج۱۸، ص۱۸۳ـ۱۸۵، المجموع: شرح المهذّب، در یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
۷ - مصادیق حکم حداددر آرای فقها درباره مصادیق زینتی که در حداد ممنوع شده است، اختلاف نظر وجود دارد، [۲۸]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۴۰۵ـ ۴۰۶، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
[۲۹]
محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، ج۷، ص۹۸ـ۹۹، بیروت (۱۴۱۲/ ۱۹۹۲).
که به تصریح برخی فقها، این اختلافات ناشی از تفاوت عرفها در زمانها و مکانهای گوناگون است؛ از اینرو، مصادیق زینت بر حسب زمان و مکان و افراد متفاوت است و در هر جامعهای باید عرف رایج آن را در نظر گرفت، مثلا ممکن است در موقعیتی خاص حتی پوشیدن لباس مشکی زینت به شمار رود. [۳۰]
محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۲، ص۶۳ـ ۶۴، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بیتا).
[۳۱]
امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۰۲، قم ۱۳۶۳ ش.
[۳۲]
علی سیستانی، منهاج الصالحین، ج۳، ص۱۷۶ـ ۱۷۷، قم ۱۴۱۶.
[۳۳]
الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۲، ص۱۰۷، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
فقهای امامی و اهل سنّت اموری مانند تمیز کردن لباس و بدن ، شانهزدن مو ، ناخن گرفتن، آراستن فرزندان و خدمتکاران و تزیین منزل را از مصادیق زینت ممنوع در حداد ندانستهاند. [۳۵]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۲۸۱، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۳۶]
الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۲، ص۱۰۹، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۸ - انتهای زمان حدادانتهای زمان حداد، پایان عدّه وفات است، [۳۷]
محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیة، ج۱۸، ص۱۸۱، المجموع: شرح المهذّب، در یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۳۸]
امام خمینی، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۰۲، قم ۱۳۶۳ ش.
که از زمان مرگ شوهر و در صورت غایب بودن او، از هنگام خبردار شدن زن آغاز میشود [۴۰]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۳۷۱۳۷۴، ج ۳۲، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
و مدت آن به اجماعِ فقهای امامی و اهل سنّت برای زن غیر باردار ( حائل )، چهار ماه قمری و ده روز است.عدّه زن باردار به نظر فقهای امامی طولانیترین مدت از هنگام فوت تا وضع حمل و زمان چهار ماه و ده روز، ولی به نظر فقهای اهل سنّت تا وضع حمل است. [۴۱]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۲۷۴۲۷۵، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۴۲]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۱۷۷ـ ۷۱۷۸، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۴۳]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۱۸۱، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۹ - شرائط وجوب حداد برای زن۹.۱ - شرائط زنفقهای امامی و اهلسنّت حداد را بر زن عاقل ، بالغ ، مسلمان و آزاد (غیر برده) در نکاح صحیح واجب میدانند، [۴۵]
ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۳، ص۲۰۹، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۴۶]
الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۲، ص۱۰۴، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۴۷]
الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۲، ص۱۰۶ـ۱۰۷، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
اما درباره وجوب آن بر دیگر زنان اختلاف نظر دارند.نظرِ مشهور فقهای امامی و اهل سنّت، به استنادِ ادله عام ، این است که حداد بر صغار و دیوانگان نیز واجب و رعایت کردن آن وظیفه ولیّ آنهاست، [۴۹]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۲۸۱، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۵۰]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۴۰۰، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
[۵۱]
محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۳، ص۳۹۸، مع تعلیقات جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
ولی برخی حنفیان [۵۲]
محمد بن احمد شمسالائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۶، ص۶۰، قاهره ۱۳۲۴ ـ ۱۳۳۱، چاپ افست استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۵۳]
ابن عابدین، حاشیة ردّ المحتار علی الدّر المختار: شرح تنویر الابصار، ج۳، ص۵۸۴ـ ۵۸۵، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
و شماری از فقهای امامی ، بدین استناد که این دو گروه مخاطب تکالیف الهی نیستند، حداد را بر آنان واجب ندانستهاند.۹.۲ - حداد زنان ذمیهمچنین فقهای امامی [۵۸]
محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۲، ص۶۵، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بیتا).
و بیشتر فقهای اهل سنت ، [۵۹]
محمد بن ادریس شافعی، الاُّم، ج۵، ص۲۴۸، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۶۰]
منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، ج۵، ص۵۰۲، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۶۱]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۲۰۵، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
با توجه به عموم احادیث دالّ بر وجوب حداد، آن را بر زنان ذمی نیز واجب دانستهاند.حنفیان [۶۲]
محمد بن احمد شمسالائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۶، ص۵۹، قاهره ۱۳۲۴ ـ ۱۳۳۱، چاپ افست استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۶۳]
ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۳، ص۲۰۹، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
و بعضی مالکیان ، [۶۴]
سلیمان بن خلف باجی، المنتقی: شرح مُوَطّأ الامام مالک، ج۴، ص۱۴۴، مصر ۱۳۳۱ـ۱۳۳۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
بدین استناد که غیر مسلمانان مخاطب احکام شرع نیستند، آن را بر زنان غیرمسلمان واجب نمیدانند.برخی فقها [۶۵]
احمد دردیر ابوالبرکات، الشرح الکبیر، ج۲، ص۴۷۸، بیروت: داراحیاء الکتب العربیة، (بیتا).
حداد را تنها بر آن دسته از زنان ذمی که همسر مسلمان آنها فوت کرده است، واجب دانستهاند.ریشه این اختلاف نظر را برخی [۶۶]
ابن قیم جوزیه، زادالمعاد فی هَدی خیرالعباد، ج۲، جزء۴، ص۲۲۱ـ۲۲۲، بیروت: دارالکتاب العربی، (بیتا).
[۶۷]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۴۰۰ـ۴۰۱، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
این مسئله دانستهاند که آیا اصولاً حداد، حق خداوند است یا حق زوج.برپایه فرض نخست، حداد غیر واجب و بر مبنای فرض دوم، واجب است. ۱۰ - حداد در عقد موقتبرخی فقهای امامی حکم حداد را شامل عقد موقت نیز میدانند. [۶۸]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۲۸۲۲۸۳، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۶۹]
محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۲، ص۶۵ـ۶۶، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بیتا).
۱۱ - حکم حداد در عده طلاقبر پایه فقه امامی و بیشتر مذاهب فقهی اهل سنّت ، در طول عدّه طلاق ، چه رجعی باشد چه بائن ، حداد بر زوجه واجب نیست. ۱۱.۱ - استحباب حدادالبته برخی فقهای اهل سنّت در این فرض حداد را بر زن مستحب دانستهاند. [۷۱]
محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۳، ص۳۹۸، مع تعلیقات جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۷۲]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۲۸۳۲۸۴، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۱۱.۲ - در طلاق بائنفقهای حنفی به هنگام عدّه طلاق بائن به وجوب حداد بر زوجه قائل شدهاند، با این استدلال که تشریع حکم حداد به سبب رعایت حق زوج نیست، بلکه فلسفه آن اظهار تأسف و حسرت خوردن بر از میان رفتن رابطه زوجیت است. [۷۳]
محمد بن احمد شمسالائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۶، ص۵۸ـ۵۹، قاهره ۱۳۲۴ ـ ۱۳۳۱، چاپ افست استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۷۴]
ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۳، ص۲۰۹، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۱۱.۳ - فوت شوهر در عده طلاقهمچنین به نظر مشهور فقهای شیعه و اهل سنّت در صورتی که فوت شوهر در زمان عدّه طلاق بائن صورت گیرد، حداد واجب نیست، ولی اگر هنگام عدّه طلاقِ رجعی باشد، حداد واجب میشود. [۷۵]
محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۳، ص۳۹۶، مع تعلیقات جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۷۶]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۲۶۰۲۶۳، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۷۷]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۱۸۹ـ۷۱۹۰، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
۱۲ - حکم حداد در زوج مفقودالاثردر مورد زوجِ مفقودالاثر ، که همسرش از حیات یا مرگ او آگاه نیست، پس از درخواست زن و صدور حکم طلاق قضایی از سوی حاکم شرع ، زوجه باید از تاریخ طلاق، عدّه وفات نگاه دارد. بیشتر فقهای امامی، بدین استناد که این عدّه در واقع عدّه طلاق است، حداد را در این فرض واجب ندانستهاند، [۷۹]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۲۹۳ ۲۹۴، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
[۸۱]
حسن بن یوسف علامه حلّی، تحریر الاحکام، ج۲، ص۷۳، چاپ سنگی (بیجا) ۱۳۱۴، چاپ افست مشهد (بیتا).
اما فقهای اهل سنّت، به تبع عدّه وفات، حکم به وجوب آن دادهاند. [۸۲]
الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۲، ص۱۰۵، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۱۳ - حکم تکلیفی مستقل بودن حدادگفتنی است حداد، شرطِ صحتِ عدّه نگهداشتن نیست، بلکه حکم تکلیفی مستقلی همزمان با عدّه است؛ از اینرو، چنانچه زن به سبب فراموشی یا ندانستن حکم یا حتی از عمد ، در تمام یا بخشی از زمان عدّه، حداد را ترک کند، هر چند ممکن است گناه کرده باشد، جبران کردن حداد یا تکرار نگاه داشتن عدّه بر او واجب نیست و ازدواج مجدد وی پس از پایان یافتن عدّه صحیح است. [۸۴]
محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۲، ص۶۶، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بیتا).
[۸۵]
علی سیستانی، منهاج الصالحین، ج۳، ص۱۷۷، قم ۱۴۱۶.
[۸۶]
الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۲، ص۱۱۳، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۸۷]
محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۳۲، ص۲۸۳، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱.
۱۴ - حداد در از دست دادن نزدیکانخودداری از کاربرد زینت و رعایت کردن حکم حداد هنگام مرگ نزدیکان به استناد احادیث منقول از پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و امام صادق علیهالسلام [۸۸]
مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، ج۴، ص۲۰۲ـ۲۰۵، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
[۸۹]
احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۷، ص۴۳۷ـ۴۳۸، بیروت: دارالفکر، (بیتا).
به مدت سه شبانهروز برای زن جایز است [۹۲]
ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج۹، ص۴۰۱، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا).
[۹۴]
الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۲، ص۱۰۵، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
و حتی آن را مستحب شمردهاند. [۹۵]
محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، ج۲، ص۶۷، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بیتا).
فقهای اهل سنّت در این حالت، حدادِ بیش از این مدت را حرام دانستهاند. [۹۶]
وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، ج۹، ص۷۲۰۴، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
[۹۷]
الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ج۲، ص۱۰۵، ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
۱۵ - دیدگاه فقهی امام خمینی۱- در وفات شوهر، مادامیکه زن در عدّه است «حداد» بر او واجب است. [۹۸]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۶۴، کتاب الطلاق، القول فی عدة الوفاة، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
در وجوب حداد بین زن مسلمان و زن ذمّی فرقی نیست، چنان که ظاهراً بین زن دائمی و منقطعه فرقی نمیباشد؛ البته عدم وجوب حداد بر زنی که مدت تمتع او کوتاه باشد؛ مانند یک روز و دو روز بعید نیست؛ و آیا بر صغیره و مجنونه واجب است یا نه دو قول است، که اشهر آنها وجوب آن است، به معنای اینکه بر ولیّ آنها واجب است، پس باید آنها را مادامیکه در عدّه هستند از تزیین دور کند و در آن تامل است اگرچه احوط (وجوبی) است. [۹۹]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۶۴، کتاب الطلاق، القول فی عدة الوفاة، مسالة۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۲- منظور از حداد، ترک زینت در بدن به مثل کشیدن سرمه و زدن عطر و خضاب و سرخ کردن صورت و کشیدن خط و مانند اینها است، و در لباس به پوشیدن سرخ و زرد و زیور و مانند اینها میباشد. و خلاصه ترک هر چه که زینت حساب میشود که با آن خود را برای شوهر تزیین مینماید و بهحسب عادت در وقتهای مناسب زینت مینماید مانند عیدها و عروسیها و مانند اینها. و این بهحسب اشخاص و زمانها و شهرها مختلف میباشد، پس آنچه که در هر شهری برای زینت، معتاد و متعارف است ملاحظه میشود. البته تمیز کردن بدن و لباس و شانه کردن مو و گرفتن ناخنها و حمام رفتن و فرش عالی فرش کردن و سکونت در مسکنهای مزیّن و تزیین اولاد و خدمتکارانش، اشکالی ندارد. [۱۰۰]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۶۴، کتاب الطلاق، القول فی عدة الوفاة، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
برای زنی که عده وفات گرفته، جایز است که از خانهاش در زمان عدّه بیرون رود و در حوائجش رفتوآمد کند خصوصاً اگر ضروری باشد یا خروجش برای امور راجحی باشد، مانند حج و زیارت و عیادت مریضها و زیارت ارحامش و مخصوصاً پدر و مادرش؛ البته سزاوار بلکه احوط (استحبابی) آن است که فقط در خانه خودش که در زمان حیات شوهرش در آنجا ساکن بوده یا جهت عده گرفتن به آن منتقل شده، بیتوته نماید؛ به اینکه بعدازظهر خارج شود و در وقت عشا برگردد، یا بعد از نصف شب بیرون برود و صبح برگردد. [۱۰۱]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۶۴، کتاب الطلاق، القول فی عدة الوفاة، مسالة۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۳- اقوی آن است که حداد در صحت عده شرط نمیباشد، بلکه تکلیف مستقلی است در زمان عده، پس اگر از روی معصیت یا نادانی یا فراموشی در تمام مدت عده یا در قسمتی از آن، حداد را ترک نماید، از نو گرفتن عده و جبران آنچه که بدون حداد عده گرفته است واجب نیست. [۱۰۲]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۶۴، کتاب الطلاق، القول فی عدة الوفاة، مسالة۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۴- ظاهر آن است که عدهای که بعد از طلاق (مفقودالاثر) واقع میشود عدّه طلاق است اگرچه بهاندازه عدّه وفات (چهار ماه و ده روز) میباشد. و طلاق رجعی است پس نفقه را در ایام عدّه مستحق میباشد. و اگر زن در این عده بمیرد مرد اگر در واقع زنده باشد از او ارث میبرد. و اگر معلوم شود که مرد در ایام عدّه مرده است زن از او ارث میبرد. و بعد از طلاق بر زن حداد نیست.» [۱۰۳]
موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۳۶۸، کتاب الطلاق، القول فی عدة الوفاة، مسالة۲۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.
۱۶ - فهرست منابع(۱) ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر: الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱. (۲) ابن حجر عسقلانی، فتحالباری: شرح صحیح البخاری، بولاق ۱۳۰۰ـ۱۳۰۱، چاپ افست بیروت (بیتا). (۳) ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا). (۴) ابن سعید، الجامع للشّرائع، قم ۱۴۰۵. (۵) ابن عابدین، حاشیة ردّ المحتار علی الدّر المختار: شرح تنویر الابصار، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹. (۶) ابن قدامه، المغنی، بیروت: عالم الکتب، (بیتا). (۷) ابن قیم جوزیه، زادالمعاد فی هَدی خیرالعباد، بیروت: دارالکتاب العربی، (بیتا). (۸) احمد دردیر ابوالبرکات، الشرح الکبیر، بیروت: داراحیاء الکتب العربیة، (بیتا). (۹) امام خمینی، تحریرالوسیلة، قم ۱۳۶۳ ش. (۱۰) سلیمان بن خلف باجی، المنتقی: شرح مُوَطّأ الامام مالک، مصر ۱۳۳۱ـ۱۳۳۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۱۱) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنی افندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۲) منصور بن یونس بهوتی حنبلی، کشّاف القناع عن متن الاقناع، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۱۳) احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، بیروت: دارالفکر، (بیتا). (۱۴) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷. (۱۵) حرّ عاملی، وسائل الشیعة. (۱۶) محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، مع تعلیقات جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بیتا). (۱۷) ابوالقاسم خوئی، منهاج الصالحین، قم ۱۴۱۰. (۱۸) محمد بن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴. (۱۹) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی و ادلّته، دمشق ۱۴۱۸/۱۹۹۷. (۲۰) علی سیستانی، منهاج الصالحین، قم ۱۴۱۶. (۲۱) محمد بن ادریس شافعی، الاُّم، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲۲) محمد بن احمد شمسالائمه سرخسی، کتاب المبسوط، قاهره ۱۳۲۴ ـ ۱۳۳۱، چاپ افست استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲۳) محمد شوکانی، نیل الاوطار من احادیث سیدالاخیار: شرح منتقی الاخبار، بیروت (۱۴۱۲/ ۱۹۹۲). (۲۴) زینالدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹. (۲۵) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروةالوثقی، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بیتا). (۲۶) محمد بن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیة، ج ۵، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران (بیتا). (۲۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، تحریر الاحکام، چاپ سنگی (بیجا) ۱۳۱۴، چاپ افست مشهد (بیتا). (۲۸) حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکرةالفقهاء، قم ۱۴۱۴. (۲۹) علی بن حسین علمالهدی، مسائل الناصریات، تهران ۱۴۱۷/۱۹۹۷. (۳۰) محمد بن حسن فاضل هندی، کشف اللثام، چاپ سنگی تهران ۱۲۷۱ـ۱۲۷۴، چاپ افست قم ۱۴۰۵. (۳۱) احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، (بیروت) : دارالفکر، (بیتا). (۳۲) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۳۳) ابوبکر بن مسعود کاسانی، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۳۴) مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، (بیتا). (۳۵) محمدنجیب مطیعی، التکملة الثانیة، المجموع: شرح المهذّب، در یحیی بن شرف نووی، المجموع: شرح المهذّب، ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر، (بیتا). (۳۶) الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیة، ۱۴۰۵/۱۹۸۵. (۳۷) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج ۳۲، چاپ محمود قوچانی، بیروت ۱۹۸۱. ۱۷ - پانویس
۱۸ - منبع• دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حکم حداد»، شماره۵۸۵۵. • ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی |